چقدر سخته تو چشمای کسی که قلبتو بهش دادی و به جاش یه زخم همیشگی به دلت داده ، زل بزنی و به جای اینکه لبریز از نفرت بشی حس کنی هنوزم دیوونشی و دوستش داری..
.
.
.
چقدر سخته که عشقت رو به روت باشه ، نتونی هم صداش باشی..
.
.
.
چقدر سخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی اما وقتی دیدیش هیچی جز سلام نتونی بگی..
.
.
.
چقدر سخته وقتی پشتت بهش دونه های اشک گونه های تورو خیس کنه اما مجبور بشی بخندی تا نفهمه که هنوزم دوسش داری..
.
.
.
چه قدر سخته وقتی پیشته سرتو بندازی پایین و آروم اشک بریزی
چون دلت براش تنگ شده، اما آروم اشکاتو پاکنی تا متوجه نشه... چون حتما فکر می کنه دیوونه ای!
.
.
.
چقدر سخته قبول اینکه دلت دیگه مال خودت نیست !! مال اونیه که وقتی می بینیش ، می خوای که هرچی داری به پاش بریزی تا فقط یه لحظه اونو فقط و فقط برای خودت داشته باشی !!
.
.
.
چقدر سخته بدونی نمیخواد با تو باشه و هنوزم امید داشته باشی..(نوشته شده توسط خودم)
.
.
.
چقدر سخته که دوسش داری و نمیتونی بگی..
.
.
.
چقدرسخته تو یه محیط باز نشسته باشی ولی احساس خفگی کنی...
.
.
.
چقدر سخته همیشه تو همبازیش باشی و وقتی یکی بهترشو پیدا کرد تنهات بزاره.. (نوشته شده توسط خودم)